فهرست ها
- خانه
- اخبار واطلاعیه
برگزاری نشست نقد و برررسی کتاب “دختری که نبود” در کتابخانه مرکزی شهرستان قدس
برگزاری نشست نقد و برررسی کتاب “دختری که نبود” در کتابخانه مرکزی شهرستان قدس
برگزاری نشست نقد و برررسی کتاب “دختری که نبود” در کتابخانه مرکزی شهرستان قدس
نشست نقد و برررسی کتاب “دختری که نبود” با حضور هادی خورشاهیان نویسنده اثر در کتابخانه مرکزی شهرستان قدس برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران؛ به همت اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قدس، کتابخانه مرکزی و با همکاری سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری قدس، کتاب ”دختری که نبود” با حضور هادی خورشاهیان نویسنده اثر، حسن احمدی منتقد، جمعی از علاقمندان و اعضای کتابخانه های عمومی شهرستان قدس در کتابخانه مرکزی نقد و بررسی شد.
هادی خورشاهیان نویسنده اثردر معرفی کتابش گفت:کتاب دختری که نبود در قالب رمان تخیلی و در حوزه کودک و نوجوان نوشته شده است که توسط انتشارات افق به چاپ سوم رسیده ؛سمیرا، در رمان دختری است که از بدو تولد دوست خیالی به نام “کصیر” دارد و با او زندگی می کند، والدین او از این قضیه چندان خشنود نیستند و دخترشان را به پزشک می برند اما پزشک بر خلاف پدر و مادر سمیرا، او را درک می کند.در دوره درمان طولانی که سمیرا دارد دائم در این فکر است که چرا خانواده او را رها نمی کنند، زیرا او و “کصیر” در دنیای خیالی متفاوتی زندگی می کنند و آنها می توانند هر جا که بخواهند سفر کنند و به خاطر کارهایی که انجام می دهد دوست دارد به خانه مادر بزرگ خود برود.
وی افزود:این کتاب با دو زاویه دید یکی از سوی “کصیر” و دیگری سمیرا ارائه شده است. در واقع خواننده اگر غافل شود گاهی حرف های سمیرا را به دید “کصیر” می خواند، شاید از نظر “کصیر” و سمیرا آنها دو نفر مجزا هستند اما در واقع داستان فقط قصه ی سمیراست و بس! در آخر رمان متوجه می شویم که کل شخصیتهای رمان زاییده تخیل نویسنده است.
نویسنده اثر در ارتباط با هنر نویسندگی اظهار داشت:ساده ترین کار دنیا نوشتن است. انسان برای اینکه بخواهید در حوزه ای فعالیت داشته باشید باید مشقت فراوانی را کسب کند تا در آن زمینه تجربه ی کافی را به دست آورد. اما نوشتن با زبان انسان در ارتباط است و نویسندگی می تواند انسان را به تشخص برساند.
نظر منتقد
حسن احمدی منتقد کتاب که به گفته خودش او هم برای نوشتن کتاب بیشتر در تخیلات سیر می کند بیان کرد: نوشتن کتاب تخیلی کار آسانی نیست و شاید سختی آن موجب شده است که خیلی از نویسندگان به سوی باز نویسی متون کهن روی آورند و این ضعف یک نویسنده را می رساند.
وی افزود: یکی از بزرگترین ضعفهای ما عدم اطلاع رسانی و معرفی کتابها یمان است که به خوبی شناخته نمی شوند که موجب می شود تا تیراژ به راحتی می توانستیم با کتاب “دختری که نبود” ارتباط برقرار کنیم، اما دور شدن از موضع واقعی به داستان با چهار داستانی که با فونتهای متفاوت در دل کار آمده بود با تنه قصه اصلی ارتباط برقرار نکرده بود و خواننده را از کتاب جدا کرده و لطمه به کار بود.
وی ادامه داد: از طرفی این کتاب شاید برای مخاطبین نوجوان است اما تلنگری به والدین بود زیرا بسیاری از ما والدین با فرزندان خود به خوبی نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم شاید بتوانیم با فرزندان دوستان خود ارتباط برقرار کنیم که آگاهی بخش به خانواده ها ست تا با فرزندان خود هم صحبت شوند.
احمدی افزود: به نظر من نویسنده باید به شخصیت پدر داستان بیشتر می پرداخت و از وقتی که سمیرا به خانه مادر بزرگ خود می رود پدر او نیز متحول می شود و اینکه سمیرا اتفاقات را به “کصیر” نسبت می داد نشان از مظلومیت “کصیر” داشت. در روند داستان متوجه می شویم که نه تنها سمیرا بلکه پدر و مادر او نیز وجود خارجی ندارند و یا مادر بزرگ او بی اطلاع ۱۰ روز از خانه می رود و زمانی که باز می گردد حالت طلبکارانه داشت.
وی خاطر نشان کرد: ما شخصیت مادر بزرگ و دایی را به عنوان شخصیت واقعی داستان قبول داشتیم، اما رفتار مادر بزرگ با پدر سمیرا ضد و نقیض است و به او خورده می گرفت و به نظر من بعضی از مطالب در دل نوشته فراموش شده است. نویسنده در جاهایی به بی راهه رفته است اما این به نو آوری که نویسنده در کتاب ایجاد کرده بود باز می گردد و اینکه هر فصل را ار دید یکی از شخصیتها بیان می کند این امر گر چه کمک کننده به خواننده است. اما موجب پراکندگی در داستان می شود.
منتقد اثر با اشاره به سخن یکی از نوجوانان دختر که گفت به خوبی رویاها های دختر بیان شده بود گفت: بسیاری از نویسنده مرد دوست دارند که در باره شخصیت دختر بنویسند و این کار سختی است البته این کار توانایی خاصی را می طلبد.
حسن احمدی منتقد کتاب ” دختری که نبود” تصریح کرد:سرنوشت پدر بزرگ مبهم بود و همه اینها حاصل خیال نویسنده و بازی که نویسنده با شخصیتهای خیالی می کند است، کاش این کار ادامه داشت و زود تمام نمی شد و جالب اینکه اسم داستان در آخر مشخص می شود.
نظر خوانندگان و منتقدین اثر
آنچه که در کتاب برایم مشهود بود قدرت تخیل نویسنده کتاب است در این رمان، نه تنها سمیرا بلکه همزاد او نیز خیال پرداز است و به نوعی این اثر احترام به تفکرات حوزه کودک و نوجوان است زیرا کودکان در تخیلات خود دوست دارند که در آینده چه کاری را انجام دهند، شاید فناوریهایی که امروزه در جامعه می بینیم ساخته تخیل و فکر، مخترع آن اثر باشد.
وی گفت: آنچه که ما الان هستیم یا قرار است درآینده باشیم زاییده تفکرات و تخیلات ماست و زندگی ما در این مقطع نتیجه تخیلات خداوند است که ما را در ذهن خود خلق کرده است تا پا به عرصه زندگی در این دنیا گذاشته ایم. در این داستان مادر سمیرا احساس می کند که فرزند او بیمار است در صورتی که این اثر به ما والدین یاد می دهد که به تحیلات فرزندان خود احترام بگذاریم.
پروانه سراوانی که او خود نیز نویسنده است در ارتباط با رمان ” دختری که نبود” بیان کرد: آنچه که برایم در این کتاب جذاب بود اینکه یک آقا به خوبی زندگی دختر نوجوان را به این زیبایی به تصویر کشانده است و رئالیسم جادویی جالب و جذاب می تواند در ادبیات حوزه کودک و نوجوان وارد شود زیرا ما رئالیسم جادویی را فقط در ادبیات بزرگسال می بینیم در این کتاب نویسنده به خوبی توانسته رئالیسم جادویی را به حوزه کودک و نوجوان وارد کند.
حمیده قربانی گفت : سرنوشت پدر بزرگ سمیرا برایم مبهم بود و اینکه آیا سمیرا هم توهم بوده است که نویسنده گفت: کل شخصیتهای داستان خیالی بودند.
خجسته یکی دیگر از منتقدین بیان کرد: در کتاب مرز مشخصی بین واقعیت و تخیل احساس نمی شد. هادی خورشاهیان پاسخ داد: ما انسانها بر اساس شرایط مختلفی که در آن قرار می گیریم می توانیم نقش ایفا کنیم و مرزی بین تخیل و واقعیت وجود ندارد و ما با رویاهای خود زندگی می کنیم.
زاد سفر منتقد “نوجوان کتاب دختری که نبود” بیان گرد: برایم جالب بود که به خوبی رویاهای یک دختر نوجوان به خوبی بیان شده بود و اینکه ابتدای هر فصل را با کارکترهای متفاوتی بیان کرده بودید اما دلیل انتخاب کارکتر هزار رو یک شب در شروع یکی از فصل ها چه بود؟
هادی خورشاهیان در پاسخ گفت: گاهی وقتها انسان سخی را بیان می کند به رغم اینکه از نظر گوینده سخن جالب باشد اما ممکن است از دید مخاطب چندان اهمیتی نداشته باشد و این قسمت به دلیلی اینکه از نظر حسی و روانی برایم اهمیت داشت با توجه به اینکه پدر بزرگ سمیرا به دلیل بیماری آلزایمر از خانه رفته و بر نگشته بود و خانواده از این نظر رنج می بردند احساس کردم که کل کتاب را در این قسمت بیان کنم و هدفم این بود که در این قسمت آرامش، خداوند و سبک بودن بر امواج را بیان کنم.
فاطمه گودرزی بیان کرد: به نظر من نوشتن داستان در حوزه کودک و نوجوان هنر بزرگی است زیرا نوجوانان قشری از جامعه هستند که کمتر مورد توجه قرار می گیرند و شما به خوبی توانسته بودید که صحبتهای یک دختر نوجوان را بیان کنید و از قوه تخیل خود به خوبی استفاده کرده بودید. اگر مطالب کتاب عامیانه تر بود استقبال بیشتر داشت.
سمیرا، در رمان دختری است که از بدو تولد دوست خیالی به نام “کصیر” دارد و با او زندگی می کند، والدین او از این قضیه چندان خشنود نیستند و دخترشان را به پزشک می برند اما پزشک بر خلاف پدر و مادر سمیرا، او را درک می کند.
در دوره درمان طولانی که سمیرا دارد دائم در این فکر است که چرا خانواده او را رها نمی کنند، زیرا او و “کصیر” در دنیای خیالی متفاوتی زندگی می کنند و آنها می توانند هر جا که بخواهند سفر کنند و به خاطر کارهایی که انجام می دهد دوست دارد به خانه مادر بزرگ خود برود.
این کتاب با دو زاویه دید یکی از سوی “کصیر” و دیگری سمیرا ارائه شده است. در واقع خواننده اگر غافل شود گاهی حرف های سمیرا را به دید “کصیر” می خواند، شاید از نظر “کصیر” و سمیرا آنها دو نفر مجزا هستند اما در واقع داستان فقط قصه ی سمیراست و بس! در آخر رمان متوجه می شویم که کل شخصیت های رمان زاییده تخیل نویسنده است.
نویسنده اثر در ابتدای مراسم نقد در ارتباط با هنر نویسندگی اظهار داشت: ساده ترین کار دنیا نوشتن است. انسان برای اینکه بخواهد در حوزه ای فعالیت داشته باشید باید مشقت فراوانی را کسب کند تا در آن زمینه تجربه ی کافی را به دست آورد. اما نوشتن با زبان انسان در ارتباط است و نویسندگی می تواند انسان را به تشخص برساند.
نظر خوانندگان و منتقدین اثر
به گفته یکی از خوانندگان، آنچه که در کتاب مشهود بود قدرت تخیل نویسنده کتاب است. در این رمان، نه تنها سمیرا بلکه همزاد او نیز خیال پرداز است و به نوعی این اثر احترام به تفکرات حوزه کودک و نوجوان است زیرا کودکان در تخیلات خود دوست دارند که در آینده چه کاری را انجام دهند، شاید فناوری هایی که امروزه در جامعه می بینیم ساخته تخیل و فکر، مخترع آن اثر باشد. آنچه که ما الان هستیم یا قرار است در آینده باشیم زاییده تفکرات و تخیلات ماست و زندگی ما در این مقطع نتیجه تخیلات خداوند است که ما را در ذهن خود خلق کرده است تا پا به عرصه زندگی در این دنیا گذاشته ایم. در این داستان مادر سمیرا احساس می کند که فرزند او بیمار است در صورتی که این اثر به ما والدین یاد می دهد که به تخیلات فرزندان خود احترام بگذاریم.
پروانه سراوانی که او خود نیز نویسنده است در ارتباط با رمان ”دختری که نبود” بیان کرد: آنچه که برایم در این کتاب جذاب بود اینکه یک آقا به خوبی زندگی دختر نوجوان را به این زیبایی به تصویر کشانده است و رئالیسم جادویی جالب و جذاب می تواند در ادبیات حوزه کودک و نوجوان وارد شود زیرا ما رئالیسم جادویی را فقط در ادبیات بزرگسال می بینیم؛ در این کتاب نویسنده به خوبی توانسته رئالیسم جادویی را به حوزه کودک و نوجوان وارد کند.
حمیده قربانی از دیگر خوانندگان کتاب گفت: سرنوشت پدر بزرگ سمیرا برایم مبهم بود و اینکه آیا سمیرا هم توهم بوده است که نویسنده گفت: کل شخصیتهای داستان خیالی بودند.
زهرا خجسته یکی دیگر از منتقدین بیان کرد: در کتاب مرز مشخصی بین واقعیت و تخیل احساس نمی شد.
هادی خورشاهیان پاسخ داد: ما انسانها بر اساس شرایط مختلفی که در آن قرار می گیریم می توانیم نقش ایفا کنیم و مرزی بین تخیل و واقعیت وجود ندارد و ما با رویاهای خود زندگی می کنیم.
سعیده زاد سفر منتقد نوجوان کتاب “دختری که نبود” بیان کرد: برایم جالب بود که به خوبی رویاهای یک دختر نوجوان بیان شده بود و اینکه ابتدای هر فصل را با کاراکترهای متفاوتی بیان کرده بودید اما دلیل انتخاب کاراکتر هزار و یک شب در شروع یکی از فصل ها چه بود؟
هادی خورشاهیان نویسنده اثر در پاسخ گفت: گاهی وقتها انسان سخنی را بیان می کند به رغم اینکه از نظر گوینده سخن جالب باشد اما ممکن است از دید مخاطب چندان اهمیتی نداشته باشد و این قسمت به دلیل اینکه از نظر حسی و روانی برایم اهمیت داشت با توجه به اینکه پدر بزرگ سمیرا به دلیل بیماری آلزایمر از خانه رفته و برنگشته بود و خانواده از این نظر رنج می بردند احساس کردم که کل کتاب را در این قسمت بیان کنم و هدفم این بود که در این قسمت آرامش، خداوند و سبک بودن بر امواج را بیان کنم.
فاطمه گودرزی از خوانندگان کتاب بیان کرد: به نظر من نوشتن داستان در حوزه کودک و نوجوان هنر بزرگی است زیرا نوجوانان قشری از جامعه هستند که کمتر مورد توجه قرار می گیرند و شما به خوبی توانسته بودید که صحبت های یک دختر نوجوان را بیان کنید و از قوه تخیل خود به خوبی استفاده کرده بودید. اگر مطالب کتاب عامیانه تر بود استقبال بیشتر داشت.
نظر منتقد
حسن احمدی منتقد کتاب که به گفته خودش او هم برای نوشتن کتاب بیشتر در تخیلات سیر می کند بیان کرد: نوشتن کتاب تخیلی کار آسانی نیست و شاید سختی آن موجب شده است که خیلی از نویسندگان به سوی بازنویسی متون کهن روی آورند و این ضعف یک نویسنده را می رساند.
وی افزود: یکی از بزرگترین ضعف های ما عدم اطلاع رسانی و معرفی کتابهایمان است که به خوبی شناخته نمی شوند که موجب می شود تیراژ کم شود. ما به راحتی می توانستیم با کتاب “دختری که نبود” ارتباط برقرار کنیم، اما دور شدن از موضع واقعی داستان با چهار داستانی که با فونت های متفاوت در دل کار آمده بود و با تنه قصه اصلی ارتباط برقرار نکرده بود، خواننده را از کتاب جدا کرده و لطمه به کار بود.
وی ادامه داد: از طرفی این کتاب شاید برای مخاطبین نوجوان است اما تلنگری به والدین بود زیرا بسیاری از ما والدین با فرزندان خود به خوبی نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم شاید بتوانیم با فرزندان دوستان خود ارتباط برقرار کنیم که آگاهی بخش به خانواده هاست تا با فرزندان خود هم صحبت شوند.
وی ادامه داد: به نظر من نویسنده باید به شخصیت پدر داستان بیشتر می پرداخت و از وقتی که سمیرا به خانه مادربزرگ خود می رود پدر او نیز متحول می شود و اینکه سمیرا اتفاقات را به “کصیر” نسبت می داد نشان از مظلومیت “کصیر” داشت. در روند داستان متوجه می شویم که نه تنها سمیرا بلکه پدر و مادر او نیز وجود خارجی ندارند و یا مادربزرگ او بی اطلاع ۱۰ روز از خانه می رود و زمانی که باز می گردد حالت طلبکارانه داشت.
وی خاطر نشان کرد: ما شخصیت مادربزرگ و دایی را به عنوان شخصیت واقعی داستان قبول داشتیم، اما رفتار مادربزرگ با پدر سمیرا ضد و نقیض است و به او خورده می گرفت و به نظر من بعضی از مطالب در دل نوشته فراموش شده است. نویسنده در جاهایی به بی راهه رفته است اما این به نوآوری که نویسنده در کتاب ایجاد کرده بود باز می گردد و اینکه هر فصل را از دید یکی از شخصیت ها بیان می کند این امر گرچه کمک کننده به خواننده است، اما موجب پراکندگی در داستان می شود.
وی با اشاره به سخن یکی از نوجوانان دختر که گفت به خوبی رویاهای یک دختر بیان شده بود گفت: بسیاری از نویسندگان مرد دوست دارند که درباره شخصیت دختر بنویسند و این کار سختی است البته این کار توانایی خاصی را می طلبد.
حسن احمدی منتقد کتاب ”دختری که نبود” تصریح کرد: سرنوشت پدربزرگ مبهم بود و همه اینها حاصل خیال نویسنده و بازیی است که نویسنده با شخصیت های خیالی می کند، کاش این کار ادامه داشت و زود تمام نمی شد و جالب اینکه اسم داستان در آخر مشخص می شود.
در پایان مراسم افرادیکه بهترین نظرات را بیان نمودند مورد تقدیر قرار گرفتند.